گردشگری، سیاحت یا توریسم به طور کلی به عنوان مسافرت تفریحی در نظر گرفته میشود. هر چند که در سالهای اخیر شامل هرگونه مسافرتی میشود که شخص به واسطه آن از محیط کار یا زندگی خود خارج شود. به کسی که گردشگری میکند گردشگر، سیاح یا توریست گفته میشود. واژه گردشگر از زمانی پدید آمد که افراد طبقه متوسط اقدام به مسافرت کردن نمودند. از زمانی که مردم توانایی مالی بیشتری پیدا کردند و عمرشان طولانیتر شد، این امر ممکن شد.
اغلب گردشگرها بیش از هر چیز به آب و هوا، فرهنگ یا طبیعت مقصد خود علاقمند هستند. ثروتمندان همیشه به مناطق دوردست سفر کردهاند، البته نه به صورت اتفاقی، بلکه در نهایت به یک منظور خاص. به طور مثال برای دیدن ساختمانهای معروف و آثار هنری، آموختن زبانهای جدید و چشیدن غذاهای متفاوت. گردشگری سازمانیافته امروزه یک صنعت بسیار مهم در تمام جهان است.
گردشگری درجهان
واژه توریسم از کلمه تور (tour) به معنای گشتن اخذ شده که ریشه در لغت لاتین turns به معنای دور زدن، رفت و برگشت بین مبدأ و مقصد و رخش دارد که از طریق زبانهای فرانسه و انگلیسی به فارسی راه یافتهاست. معادل فارسی آن گردشگر است.
افراد ثروتمند معمولاً به اقصی نقاط جهان سفر میکنند تا شاهکارهای هنری را ببینند، زبانهای جدید بیاموزند، با فرهنگهای جدید آشنا شوند و یا با غذاهای دیگر کشورها آشنا شوند.
اصطلاحات «توریسم» و «توریست» اولین بار در سال ۱۹۳۷ توسط جامعه ملل مورد استفاده قرار گرفتند. گردشگری به سفر به خارج از کشور و با مدت زمان بیش از ۲۴ ساعت اطلاق میشود.
گردشگری در ایران
با دقت در سفرنامههایی که به جای مانده به این نتیجه میرسیم که آنچه از قرن نهم تا قرن چهاردهم میلادی وجود دارد، سیاحت مسلمانان است به کشورهای خاورمیانه و خاور دور، مانند: ژاپن و آفریقا و اروپا. جهانگردان مسلمان گزارش سفر خویش را در کتابهای جغرافیائی و یا در تحقیقات تاریخی و عقیدتی ارائه دادهاند؛ و در این دوران خبری از رفت و آمد سیاحان اروپایی و مردمان غرب مسیحی نیست؛ و گویا آنان هیچ گونهای علاقهای به گردشگری نداشتهاند. گاه گاهی به یک جهانگرد و تاجر یهودی غربی در بلاد شرق برمیخوریم. از قرن پانزدهم به بعد، به ویژه در قرن هفدهم میبینیم که جریان گردشگری به طور دقیق به عکس جریان یافته است. جهانگردان مهم را غربیان تشکیل میدهند که به سرزمینهای شرق روی آورده و گزارشهای گوناگونی از آداب، میراث فرهنگی، شیوههای حکومتی، اجناس و محصولات شهرهای اسلامی دادهاند و خبری از جهانگردان مسلمان نیست و یا اگر رحله هائی وجود دارد، در محدوده سفر حج و از منطقهای اسلامی به منطقهای دیگر است.
ایرانیها پس از آلمانیها و گرجیها، سومین کشور «صادرکننده گردشگر» به آسیای صغیر شمرده میشوند. پس از ترکیه، کشورهای حاشیه خلیج فارس قرار دارند که به دلیل نزدیکی و ارزان بودن مسافرت، مورد توجه گردشگران ایرانی قرار میگیرند. این کشورهای کم وسعت توانستهاند به حدی در صنعت گردشگری موفق شوند که رقم حضور ایرانیان در این کشورها، سالانه بیش از ۷۰۰ هزار نفر، برآورد میشود.
منبع : ویکی پدیا